محل تبلیغات شما

╣❀-Apparition Nastaka-❀╠




سلامی دوبارهD=
من
بازگشتممممم

خدایی وب عجب خاکی گرفته بود/:
اصن واردش میشدی انگار نه انگار که صاحابش زندس:|
دیگه با تشکر از مینامی جان و همت خودم یه دستی به وب کشیدم.
این روزا افتادم رو دور ترکیب رنگه آبی و زرد،
بیشترش به خاطر اهنگ جدید های Clementine هستش.
لعنتی اصن آدم و میبره تو فضا
نقاشی بالا رو هم با تاثیر از همین آهنگ کشیدم^^
آهنگ Graveyard هم خیلی خفنه لعنتیT-T
راستی،
آلبوم k-12 ملانی مارتیز هم منتشر شد که من با چنگ و دندون تونستم نگاش کنم
اووووووووووف
هر چی راجبش بگم کمه
مطمئنا یه پست اختصاصی براشون میزارم
هم واسه های و هم واسه ملانی مارتینز
فعلا برین ادامه مطلب.


 به سن مشخصی که می رسید،
تقریبا تمام سوال هایی که ذهنتان را به خود مشغول می کند حول یک موضوع می گردد:
باید چه جوری زندگی کرد؟


نام:بریت ماری اینجا بود.
نویسنده:فردریک بکمن(نویسنده ی کتاب مردی به نام اوه)
مترجم:فرشته افسری
سال انتشار:بهمن ماه سال 1395
تعداد صفحه ها:448
داستان این کتاب از این قراره که بریت ماری زن میان سال و وسواسی و همینطور بسی مقرراتیه، اون به واسطه ی کاری که اداره ی کاریابی براش در نظر گرفته با بورگ آشنا میشه، شهری که به غیر از یه پیتزایی و فوتبال هیچ چیز دیگه ای نداره.

فردریک بکمن این کتاب و تقدیم به مادش کرده و توی صفحه اول کتاب نوشته:
تقدیم به مادرم که همیشه حواسش بود که من غذا توی شکمم و کتاب توی کتابخانه ام داشته باشم.
با اینکه این کتاب نقاید زیاد خوبی نداشت اما به نظر من یکی از بهترین کتابایی که خوندم.
شما هم حتما حتما بخونیدش^^


کتاب "بریت ماری اینجا بود" به ما نشون میده که برای خودمون زندگی کنیم و دست از رویا هامون برنداریم،
 نه اینکه همه رو فراموش کنیم و فقط به هدف خودمون فکر کنیم، نه! "بریت ماری اینجا بود" میخواد به ما بفهمونه که در کنار اینکه با خانوادمون هستیم و برای اونا ارزش قائلیم، برای خودمون هم وقت بزاریم و هدف هامون و دنبال کنیم و به خودمون برسیم.
 فقط خودمون و محدود به یکجا نکنیم و تو اجتماع باشیم، اهمیتی هم به حرف دیگران ندیم و کاری که خودمون میدونیم درسته رو انجام بدیم، تا چیزای بیشتری یاد بگیریم و به چیزای زیادی پی ببریم
"بریت ماری اینجا بود" به ما یاد میده زندگی کنیم، نه برای دیگران.
برای خودمون.


من این کتاب و با اینکه صفحه هاش زیاد نبود تو چند ماه خوندم، چون وقتی شروع به خوندنش کردم قشنگ وسط مدرسه و امتحانا بود و تنها موقعی که وقت میکردم بخونمش نیم ساعتی بود که تو اتوبوس مینشستم تا از مدرسه به خونه برگردم.
آخی، یادش بخیر.
میرفتم صندلی آخر اتوبوس که پنجره داشت مینشستم و کتاب میخوندم و بقیه رو هم به عنم میگرفتم/:.چون ایستگاه منم ایستگاه آخره آخر بود وقتم برای خوندن کتاب بیشتر میشد.
بعضی اوقاتم که ام پی تری پلیرم (از اسمش متنفرم:|) و با خودم میبردم مدرسه آهنگم گوش میدادم، توی سرما.توی گرما.توی بارون.کلا صندلی آخر اتوبوس برای من پر خاطرات خوش و رنگ و رنگه.
برای همین کتاب بریت ماری اینجا بود و خیلی دوست دارم.البته کتابای دیگه ای هم توی این خاطرات خوشم سهیم بودن.مثل کتاب قلعه ی متحرک هاول و کتاب عنکبوتی ها (توی پستای بعدی هر دو رو معرفی میکنم).خلاصه دورانی بود ننه:")

عشق برای همه نباید با آتش بازی و ارکستر سمفونی همراه باشد،
این به نظرم کاملا عادیه. عشق برای خیلی از ماها می تونه چیز دیگه ای باشه.
چیزی که منطقیه! 


سلامی دوبارهD:
چطورین؟
خوبین؟
خوشین؟
سلامتین؟
منم خوبم^^
همونطور که خودتون فکر میکنم فهمیده باشید یه نت نه چندان تپل اومده دستم
که باید با چنگ و دندون تا آخر شهریور نگهش دارم چون دیگه عمرا بتونم نت بگیرم/:
هعی، خیداوندا!
خاب خاب.
نتایج نظرسنجی و اوردم
دست و جیغ هووراااااااXD
اینم از این.
تو نظر سنجی جدید حتما بشرکتید و
تا پست بعدی فعلا خدافس^^

پ.ن:راستی نقاشی اول پست چطوره؟ کار خود شخیصمهD=

نام:جن-گابلین-دوکبی
ژانر:عاشقانه، طنز، تخیلی، ملودرام، فانتزی، تاریخی
سال پخش:2016
تعداد قسمت:16
مدت زمان هر قسمت:1 ساعت و 20 دقیقه
خلاصه:900 سال قبل، زمان جنگ و خون و خونریزی کیم شین که فرمانده ارتش گوریو بوده با شمشیر خودش که خون یه عالمه آدم روش ریخته بود کشته میشه و به خاطر گناه ها و کار هایی که کرده خدا اونو تبدیل به یه جن با عمری طولانی میکنه تا مرگ عزیزانش و ببینه و عذاب بکشه. کیم شین خیلی سعی میکنه که به این عذاب خاتمه بده اما این عذاب فقط به یه صورت تموم میشه.موقعی که عروس جن، شمشیرو از سینه اون بیرون بیاره.

پ.ن:واااای خداااااا، هر چی از این سریال بگم کمه، عااالللییییه عااالیییی.کارگردانیه عالی، داستانه عالی، دیالوگایه عالی، موسیقی متنه عالی، بازی و بازیگرایه عالی، تدوینه عالی، اصن کلا عالی تو عالیه لاناتی♡□♡
داستان خیلی خیلی قشنگی داره، در کنار اینکه بسی طنزه آموزنده هم هست، عاشقانش هم بسی زیبا و جذابه*^*
خلاصه نبینین نصف عمرتون بر باد صبا رفته/:

معرفی بازیگران و عکس ها در ادامه مطلب*~*

خدایی یعنی چی؟
چرا الان؟
چرا من؟
چچچچچچچچچرررررررراااااااااااااااا؟!!!!!!!!!!!
چند روز پیش احساس گلو درد کردم اما چون زیاد شدید نبود بهش اهمیت ندادم و به کسی نگفتم
بعدش کل بدنم سست شد و عضله هام به شدت درد میکردن طوری که از تختمم نمیتونستم بیام پایین
اوضاع زیاد بد نبود تا اینکه تب کردم و گلوم طوری درد میکرد که حتی آب دهنمم قورت میدادم از شدت درد رو به موت میرفتم
 مادر و پدر گرامم تا دیدن اوضاع وخیمه و دارن یه مجلس عذا میفتن فوری بردنم دکتر
دکترم بعد از معاینات عجق وجقش با صدای نخراشیدش در اومد گفت:
"آنفولانزاست"
نامرد بهم رحمم نکرد و یه عالمه قرص و یه پینیسیلین گنده واسم تجویز کرد(کفاثت هنوز جاش درد میکنه T______T)
ها راستی یه سرمم زدم(به طور اسکلانه ای عاشق سرم زدنم*-*)


امیدوارم واقعا تو زندگیتون همیشه مریض بشید:|
لعنتی اصن مریضی با خودش یه توجه خاصی رو میاره/:
مثلا:
تو ماشین با پدر و مادر گرام نشسته بودیم و داشتیم
 از بیمارستان برمیگشتیم خونه( تازه هم پنیسیلین زده بودم-____-) که یهو مامانم گفت:
نازنینم، مامان جان چی دوست داری الان واست بگیرم؟
من:چیپس سرکه ای، الوچه، لواشک، شیر موز، کرانچی
مامانم:دیگه چیزی نمیخوای عزیزم؟
من:چرا
مامانم:چی گلم؟
من:لپ تاپ
مامانم:تو گوه خوردی:||||||(از موقعی که زدم ریدم تو لپتاپم مامانم به اسم لپ تاپ حساس شده-___-)


ولی خدایی دور از شوخی امیدوارم هیچوقت مریض نشید
تن سالم واقعا یه نعمته:>
قسمت نظراتم با نگرانی فراوان بستم
نه چون این پست آلوده شده، ترسیدم شمام آنفولانزا بگیرید(ლ(    

سیلااااممم
چاطارید؟
من آمدم با نتایج نظرسنجی
دست و جیغ هوورااااااا
مثل اینکه بیشتریا علاقه زیادی به خوناشام بودن دارن^^
تو نظرسنجی جدید حتماااا بشرکتید
من که دوست داشتم یه روز زمان از حرکت بایسته:>




5, 4, 3, 2, 1

5, 4, 3, 2, 1

He holds the gun against my head

تفنگ رو مقابل پیشونیم قرار میده

I close my eyes and bang I am dead

چشمام رو می بندم و بنگ! از دنیا میرم

I know he knows that he’s killing me for mercy

میدونم که اون هم میدونه که از روی شفقت داره من رو می کشه
And here I go

و بدین سان من می روم

Oh oh oh oh
Oh oh oh oh
Oh oh oh oh
And here I go
Oh oh oh oh
Oh oh oh oh
Oh oh oh oh
He holds my body in his arms

من رو در آغوش می گیره

He didn't mean to do no harm

قصد هیچ صدمه ای نداشت

And he holds me tight

و به سختی من رو در بر می گیره
Oh, he did it all to spare me from the awful things in life that come

تمام این کار ها رو انجام داد تا من رو از دهشت های زندگی رهایی بده

And he cries and cries

و اشک می ریزه و اشک می ریزه

I know he knows that he’s killing me for mercy

میدونم که میدونه برای بخشش هست که داره جان من رو می گیره

And here I go

و بدین سان من می روم

Oh oh oh oh oh
Oh oh oh oh
Oh oh oh oh
And here I go

و بدین سان من می روم

Oh oh oh oh oh

Oh oh oh oh
Oh oh oh oh

He holds my body in his arms

من رو در آغوش می گیره

He didn't mean to do no harm

قصد صدمه زدن نداشت

And he holds me tight
و به سختی من رو در بر می گیره

Oh, he did it all to spare me from the awful things in life that come

تمام این کار ها رو انجام داد تا من رو از دهشت های زندگی رهایی بده

And he cries and cries

و اشک می ریزه و اشک می ریزه
5, 4, 3, 2, 1
5, 4, 3, 2, 1
5, 4, 3, 2, 1

The gun is gone and so am I, and here I go

تفنگ رفته و بدین گونه من می روم.



به شخصه عاشق این آهنگ و خوانندشم:)))

Murder song از Aurora


Well my heart is gold and"
".my hands are cold

~Halsey~


تو اینروزایی که نبودم، تا تقی به توقی میخورد شروع میکردم نقاشی کردن.
چه توی تبلت، چه توی دفتر نقاشیم.
اگه یه روزش و نقاشی نمیکردم حالم بد میشد واسه همین اینقدر روی هم تلنبار شدن.
فعلا میخوام گرافیکی هایی رو بزارم که توشون یه داستان مخفی کردم، بعدش توی یه پست دیگه اونایی که تو دفتر کشیدمو بقیه گرافیکی ها رو میزارم.
میخواستم همه رو بچپونم تو این پست ولی نم چرا حیفم میومد/:

پ.ن:از اون طرف دارن تو گروه درسی هی پیام میدن و من اینجا دارم پست میزارم.
این زنگم زنگ عربیه:||||||
به نظرم باید اسم کتاب و از "عربی، زبان قرآن" به "عربی، زبانی که نازنین ازش هیچی نمیفهمد"
تغییر بدن-_______-

وااای خدا یعنی وقتی این پیام میاد دلم میخواد میهن بلاگ و بزنم لت و پاررررر کنمممممممم
نتپحختحخرکنثخشورمحخشحخمسقپحختپحخیثصرتپحبخقتپنخ
امیدوارم زود تر درست شه وگرنه خودمو داااار میزنمممممم
بیشعور هی م*یرینه به کارام-__________-
اه

اسم:هتل دل لونا
ژانر:فانتزی-تخیلی-عاشقانه-کمدی-تاریخی-درام
سال پخش:2019-1398
تعداد قسمت ها:16
زمان هر قسمت:1 ساعت و 10 دقیقه
خلاصه:کو چانگ سونگ یه پسر تحصیل کرده و با نزاکته که به خاطر کاری که پدرش چند سال پیش کرده مجبوره در هتلی به اسم هتل دل لونا کار کنه، هتلی که به جای اینکه انسان ها رو پذیرش کنه، ارواح رو درون خودش جای میده و نگه داری میکنه تا به اون دنیا برن.بین همه ی این ها، مدیر این هتل کسی نیست جز زنی به اسم جانگ مان وول که پر از گناهه و دلی از جنس سنگ داره و.


داستان خیلی قشنگی بود.
میدونید،
انگار داشتم یه کتاب میخوندم!
من همیشه دلم میخواست بعضی از کتابا فیلم بشن،
ولی وقتی هتل دل لونا رو دیدم،
برای اولین بار دلم خواست از روی فیلمی کتاب منتشر کنن.
هی با خودم فکر میکردم اینجاش چقدر خوب میشد اگه توی کتاب میشد خوندشD=
واقعا تخیل بسی زیبایی داشت، طوری که آدم پشماش در جا میریخت از این همه خلاقیت:)
داستانش مثل یه رودخونه پر عمق بود که آدم توش فرو میرفت و در جا غرق میشد؛
با گریه کاراکتر ها گریه میکرد و با خندشونه خنده.
بازی همه کاراکتر ها خوب بود مخصوصا آیو*^*.من اول داستان دلم میخواست به جای یو جین گو برای بازیگر کوجانگ سونگ یکی دیگه رو بیارن، عصبی بودم از اینکه آدم خوبی رو برای نقش کوچانگ سونگ انتخاب نکردن؛
اما بعدش کم کم بهش عادت کردم و باهاش خو گرفتم.
توی فیلم من واقعا برای عشق کو  میونگ گریه کردم، واقعا قشنگ بازی میکردش، عاشقش شدمبفب4هنه4ننهعTT___TT
دیگه بگم که
آهنگای فیلم، آهنگای بیکلامش، طراحی لباسا و دکور واقعا عالیییی بودش.
اصن همه چیش همه چی تموم بود و نبینیدش بسی ضرر کردید:>

برای معرفی بازیگر ها و دانلود آهنگ Dont for me برید ادامه مطلب.

سلام رفقا، چطورید؟
منم خوبم♡
"این پست مربوط به پست قبلیه."

این دخیه گوگولی رو میبینید؟
این دختر خاله 1 ساله بنده هستش.
هانا.
قیافشو اینجوری معصوم نبینید!
یه لوس شیطون و وشی ایه که دومی نداره،
هنوز جای ناخونای لعنتیش روی صورتم میسوزه-______-
جز  دَ دَ هم چیز دیگه ای هنوز نمیگه.
جونم براتون بگه که پنجشنبه بعد اینکه از باغ خانوادگیمون اومدیم من یه چرت مزخرفی زدم که با صدای جیغ خالم بیدار شدم.
بعد کلی پرسش که چیشده چیشده فهمیدم که هانا یکی از برگای گیاه دیفن باخیا (یه گیاه سمی که خوردنش باعث تورم شدید دهان میشه و بعد باعث خفگی و مرگ میشه ) رو گذاشته تو دهنش، البته شک داشتیم چون خالم تو دهنش و که گشت چیزی نبود، پایین پاشم پر تیکه های برگ دیفن بود که توسط هانا خانوم تیکه تیکه شده بود.
خالمم فکر کرده که شاید قورتش داده واس همین زنگ زد آمبولانس و خودشو مامانم و مامان بزرگم و خواهر بزرگم با هم رفتن بیمارستان،
و من و خالم و خواهر کوچیکم موندیم خونه مامان بزرگم اینا و از ترس و اضطراب در حال مردن بودیم.
خلاصه هانا یه 24 ساعت تحت نظر بود تا اگه علائمی نشون داد از خودش، مثل استفراق سریع بفرستنش اهواز چون دکترای بیمارستانمون ازش سر در نمیوردن.
توی 24 ساعت هیچ علائمی خداروشکر نشون نداد ازش آزمایش هم گرفتن که دیدن نه هیچی نخورده، فقط خونش عفونت داره واسه همین تو بیمارستان بستری شد تا عفونت خونش خوب شه.
تا امروز که دوشنبست بستری بودش، بیشتر اوقات هم من میرفتم کمک خالم و این وروجک و کمکش نگه میداشتم.
بگمم که کل بیمارستان و با صداش رو سرش گذاشته بود،
هر کی رو میدید دَ دَ میکرد و میپرید بقلش/:

اینجام داره واس خودش بازی میکنه.
منظورم از بازی ریختن همه ی خونه بازی ها روی زمین کثیف بیمارستانه و مجبور کردن من برای رفتن راهی طولانی برای شستنشون-_____-
اون جفتیشم منم که دارم با خونه سازیاش واسش قلب درست میکنمD=
اصلن من خدای خلاقیتم:)
امروزم دیگه خداروشکر مرخص میشه♡◇♡

اگه ازم میپرسیدن کجا ترسناک ترین جای دنیاست میگفتم بیمارستان، مخصوصا بخش اطفالان
یه عالمه فرشته ی آسمونی مریض که وقتی چشمت بهشون میفته اول واس خودشون اشک میریزی بعد واسه خانواده های بینواشون
واقعا دردناکه که تو کاری جز لبخند زدن بهشون نمیتونی انجام بدی.
امیدوارم که همه سالم سالم باشن و هیچوقت هیچوقت هیچوقت پاشون به بیمارستان باز نشه جز چیزای خوب مثل اومدن یه فرشته رو زمین.

واسه ی دانلود آلبوم Manic و یه سری چیزای دیگه برید ادامه.

خب خب
اینم از آهنگ جدید های که ششمین ترک از آلبومشه و 10 ژانویه منتشر شد*^*
جدا از متنش عاشق ریتم خفنشم که سبک کانتریم تو خودش جا داده♡~♡
سه روز دیگههه هم آلبومش میاد و من تو کل بدنم عروسی برپاستD=


اینم از ترکای آلبوم manic که های چند روز پیش استوری گذاشته بود:

این استوری نشون میده که یه چند تا سوپرایز هم توی راهه که یکیش.
ساندترک فیلم Birds Of Pray که ترک هشتمش آهنگ Experiment on Me هایه.

خب بریم سراغ دانلود ها:


ترجمه آهنگ در ادامه مطلب.

میدانید.
همیشه دوست داشتم متنی زیبا بنویسم،
اما از بد شانسی من، کلمات مانند ماهی ای لغزنده از ذهنم لیز میخورند و به دریای فراموشی سپرده میشوند.
میدانید.
خیلی سخت است که ذهنت پر باشد اما موقع نوشتن مثل دیوار اتاقی خالی خالی؛
 بدون هیچ قابی از جنس کلمات سحرآمیز.
بدبختی اینجاست که موقعی هم که کلمات تا ته گلویم برای بالا آمدن می آیند،
 تا برسم و از آن ها استفاده کنم روی زمین بی هدف میریزند و جز کثیف کردن مغز خیابان ها کار دیگری انجام نمیدهند.
آری؛
و اینگونست که دفتر خالی تر از ذهن رو برویم سرم فریاد میکشد.
و اینگونست که دستانم بی قلم یخ میزنند و تنها تر میشوند.
بعضی اوقات هم به این می اندیشم،
که چه فایده؟
اگر من بهترین متن دنیا را هم بنویسم؛
چون منه زبون و شوریده آن را نوشته ام،
چیزی جز چرند و پرند برای مردم نیست.
اما همین مردم اگر گوشهایشان را بهتر باز کنند، متوجه میشوند که این کلمات حقیر روی زمین هم حرفی برای خودشان دارند.
حرفی که شاید،
گوش سکوت همیشه رو لبانشان را کر کند.

Nazi-af#

سلام رفقا.
چطور مطورین؟
با امتحانا خوش میگذره؟
نبود این روزارم نصفش به خاطر نبود نت و نصف دیگش به خاطر،
خستگی مفرد بود/:
وگرنه کی دیده من به خاطر درسام از کارای مورد علاقم بگذرم؟
خلاصه بگم تو این روزایی که نبودم کلی اتفاقای عجیب، خوب، خیلی خوب، وحشتناک و مزخرف افتاد.
که الان واقعا خستمه بشینم همرو توضیح بدم چون همین تازه تازه ها،
امتحان انگلیسیمو دادم رف.
به خاطر تعطیلیا این اولین امتحانمون بودش
یعنی، اولین امتحان من بود
چون شنبه امتحان دینمو به خاطر اینکه یادم رفته بود مدیرمون عقده ایه و تحت هیچ شرایطی امتنانا رو کنسل نمیکنه نداده بودم.
البته منم به تخم چش چپ اسب زرو گرفتمش و الان تو بیخیالی سیر میکنم و پست میزارم.
این تعطیلایی که داشتیم واقعا بهم کیف داد.
یه چند تا نقاشیم کشیدم که یکیشو اول پست گزاشتم براتون.
راستی اینم بگم که خدایی واس سر نزدن به وبلاگاتون بسی شرمندم:<♡
جبران گلدیم السون (ترکی حرفیدنم تو لوزالمعدم/:)
خب دوستان با این اوضاعی که داریم الان، بهتره حلالیت طلبیدن از همدیگه رو شروع کنیم تا 
اگه امریکا بمبی چیزی زد تو فرق سرمون حداقل جمیعا با کول باری سبک بریم اون دنیا.
پس بگم که.
حلال گلدینم اولسون/:♡
پ.ن:سال نو، 2020 پساپس مبارکتون باشه♡

از پاییز بدم میاد؛
چون همونطور که زود میاد، زودم میره.
هیچوقت نفهمیدم که چرا با اینکه مثل فصلای دیگه سه تا ماه داره اینقدر زودگذره!
بدبختیشم اینه که توی این زمان کم به اصطلاح زیاد سرماشو مثل یه خنجر توی قلبت فرو میکنه و باعث میشه دستات یخ بزنه.
البته شاید من خیلی به پاییز بد بینم،
شاید منم که مشکل دارم.
نمیدونم!
الانم میخوام که ازش خداحافظی کنم و به خاطر بارون و روزای ابریش ازش تشکر کنم؛
چون فقط این دو تان که قشنگش میکنن و باعث میشن که توی این فصل بتونم نفس بکشم.
شاید بتونم موقع زنگ انشا فقط این دو مورد و ازش بنویسم،
وگرنه دار زدن برگا وسط خیابون که تعریفی نداره!
خب، فصل عزیز،
وقت خداحافظی رسیده.
به امید ندیدنت تا سال بعدی پاییز نفرت انگیز.
کاشکی قلب داشتی، تا میتونستم بهت بگم:
امیدوارم به همون اندازه ای که بهمون سرما میدی و نوک انگشتای دستامونو از سرما میسوزونی قلبت یخ بزنه و.
روحت بمیره.

Nazi_af#


سلامم بچه ها، چطورید؟
متاسفانه امروز آخرین روزیه که نت دارم واسه ی همین الان متن خداحافظی از پاییز و گذاشتم.
خدایی متن بالا نفرتم از پاییز و داد میزنهD=
نمیخواستم اینقدر با نفرت بنویسمش اما خب شرایط و بدبختیایی که من
توی پاییز کشیدم کم نبود.
همه واسه ی شروع شدن مدرسه ها از پاییز بدشون میاد.
اما خب من نه.
دلایل دیگه ای داره که اصلنم عشقی نیستن/:
خب پیشاپیش شب یلداتون مبارک و امیدوارم که همه ی شب هاتون
مثل هندونه شب یلدا شیرین باشه^-^
دوست داشتم واس شب یلدا یه پست خوشگل بزارم ولی خب.
لعنت به نت-_____-
به امید دیدار که نه
به امید یه پست دیگه.
خدافسXD



تو این روز پر از عشق تو با خنده شکفتی

با یه گریه‌ی ساده به دنیا بله گفتی

ببین تو اسمونا پر از نور و پرندس

تو قلبا پر عشقه، رو لبا پر خندس

تو این روز طلایی تو اومدی به دنیا

وجود پاکت اومد تو جمع خلوت ما

تو تقویما نوشتیم تو این ماه و تو این روز

از آسمون فرستاد خدا یه ماه زیبا

.

این پست مربوط میشه به یه دختر خفن، مهربون، بانمک، جذاب و یه کی پاپر اصیل

دختری که یه دوست خیلی خوب برای منه:)♡

تولدت مبارکککک سحریییییییییییییی^0000000000^

انشا. هزار و شونصد ساله بشی

پ.ن:ببخشید اینقدر دیر گذاشتم:<♡


سلام
چطوری مطورین رفقا؟D:
همونجور که توی تیتر مشاهده مینمایید،
های دو آهنگ دیگه از آلبوم جدیدش manic منتشر کرده
یکی به اسم finally // beautiful stranger که دهمین آهنگ از آلبومش
و اون یکی هم اسمش SUGA’s Interlude سیزدهمین آهنگ از آلبومش هست که با همکاری شوگا از بروبچ bts خوندش
همین دیروز هر دو رو منتشر کرده و باید بگم که.
تردهههههه*^*
عاشق هر دو تا آهنگشم مخصوصا finally
راستی
همین الان یه خبری به دستم رسیده{با تشکر از قسمت خبرات در صفحه ی اصلی گوگل}
چند وقت پیش های توی یکی از لایواش گفته که:
راستش نمیدونسته فن های زیادی توی ایران داره و خیلی درموردش هیجان زده است و
 دوست داره توش کنسرت بزاره چون تاحالا توی ایران نبوده و کلی طرفدار اونجاست و خیلی باحاله.»
ای کاش خدایی میشد که های بیاد اینجا و کنسرت بزاره
ولی خب همه ما ایرانیا میدونیم که این غیر ممکنه:')
بیخیال اینا
مهم الان اینه که های میدونه که ما ایرانیا عاشقشیم و همین فعلا واسمون کافیهXD
خاب خاب
برای دانلود و خوندن ترجمه دو تا آهنگ برید ادامه مطلب.

پ.ن:مثل اینکه آسمون امشبمم خیلی خوشحاله
چون داره میباره:]


های گایز:)
تو پست قبلی گفته بودم که قراره از اینجا برم
و خب،
الان به بیان نقل مکان کردم.
این هم لینکش:


خوشنود میشم اگه میهن بلاگیا لینکش و بیانیا هم دنبالش کنید^^
توی این وب کار خاصی نمیکنم،
به ادامه پستایی که اینجا میزاشتم میپردازم.
دلم واسه میهن تنگ میشه=<
امیدوارم یه روزی دوباره به حالت قبلیش برگرده،
اون موقع مطمئن باشید اولین نفری که دوباره پست گذاریش و تو میهن شروع میکنه منم:]
پس تا اون روز.
خدافس میهن بلاگ♡

پ.ن: اینم از نتایج آخرین نظر سنجی وب:)


میبینم که همه مثل بنده تو این روزا راه خواب و پیشه کردن (~ ̄▽ ̄)~
اگه با واکسن کرونا یه واکسنم واسه گشادی اختراع بشه خیلی خوبهXD
خوشنودم که همگی تو قرنطینه اید و به سلامتیه خودتون و خانوادتون اهمیت میدید:>
امیدوارم که هر چه زود تر این بحرانم مثل قبلیا پشت سر بزاریم و به زندگی عادیمون برگردیم^^

آخرین جستجو ها

یادوراه من 09123420942 معاملات گاوداری مرغداری استان البرز 36638276_026 معرفی مشاهیر و بزرگان خداحافظی طولانی trimfaidaibar فیلم درمانی دانلود فیلم های نایاب وبروز EPIPHANIES سخن کارشناس معمولی هستم مثل خودم